ღ عاشقانه ღ

اشکــــ هایــــــ منــــــ خسته ... جلسه امتحانِ


نامه ای به اولین عشقم

سلام عشق مهربونم...

یادمه این وبلاگو واسه زدن حرف دلم به تو درست کردم ...

که چیزاییو که نمیتونم به زبون بیارمو اینجا برات بنویسم بیای بخونی...

از دلتنگیام برات نوشتم...

از اینکه نبینمت چقد برام سخته ...اخه اون موقه ها اصلا نمیتونستم ببینمت ...تو فقط یه عشق مجازی بودی واسم...یه عشقی که حتی نمیتونستم گرمی دستاشو لمس کنم...

اما روزگار چرخید و چرخید تا اینکه موفق شدیم همو ببینیم...

از اون موقه به بعد دلتنگیام رفع شد چون میدیدمت چون میتونستم لمست کنم میتونستم گرمی صداتو از نزدیک حس کنم...

از اون موقع بود که این وبلاگم به فراموشی سپرده شد ...شب و روزمو تو کردی شبا به تو فکر میکردم روزا با تو شب میشد ...همه چی خوب بود تا رفتی سربازی ...

باز همون دلتنگیا حتی صدبرابر بدترش اومد سراغم ...اما تحمل کردم تا دوباره برگشتی پیشم ...دوباره خوشیامون شروع شد...

قول دادیم تا همیشه پیشه هم باشیم

از اون روزای دلتنگی تا امروز 4سال میگذره بخوام دقیق حساب کنم از اولین روزی که عشقت تو وجودم جوونه زد تا الان 5سال و11 ماه و 9 روز میگذره و این مدت من حس خوشبخت ترین دختر روی زمین رو با تو داشتم یعنی 2169 روز خوشبختی ...71 ماه داشتنه تو ...

ممنونم از خدا که تو رو سر راه من قرار داد و شکر میکنم که اجازه داد این زمان از عمرم با تو بگذره ...

نمیدونم کی و چه روزی و تو چه موقعیتی و اینکه بهت میگم بیای بخونی این حرفامو یا خودت میای هیچ کدومو نمیدونم...

ولی آرزو میکنم وقتی میای اینا رو بخونی شاد باشی تو شادی بخونی و هنوزم ماله من باشی همین...

بدون که خیلی دوست دارم تا ابد ...

 24تیر 95




نویسنده : Hasti تاریخ : پنج شنبه 24 تير 1395



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به ღ عاشقانه ღ مي باشد.